جواب خود آزمایی های درس زبان فارسی سال اول دبیرستان

پاسخ خودآزمایی های زبان فارسی (۱)
خودآزمایی درس اول( زبان ) صفحه ۵ و ۶
۱- انسان، زبان و طرز استفاده از آن را بر اساس توانایی بالقوه، به تدریج و به طور طبیعی فرا می گیرد ، بی آن که به درس و مدرسه نیاز داشته باشد .
۲- زیرا زبان پدیده ای پیچیده و گسترده است و دیگر آن که چون طرز استفاده از زبان را می دانیم ، گمان می کنیم خود آن را می شناسیم ، بنابراین سعی در شناخت زبان را اغلب بیهوده می دانیم .

۳-کیوی ، موبایل ( تلفن همراه ) ، کامپیوتر ( رایانه ) .
۴-خیر ، همان طور که به سادگی راه می رویم امِا فرایند راه رفتن ـ چگونگی حفظ تعادل و فرمان های مغز ، را نمی شناسبم ، از زبان نیز استفاده می کنیم . حال آن که شناخت زبان موضوعی متفاوت است .
۵ -زبان ، نظام، ارتباط، پیام رسانی ، انسان .
۶ - زبان ، نمود های گوناگونی دارد ، برای هر یک مثالی می آوریم :

نمود شنیداری = به صدای دل نشین پرندگان گوش می دهیم .

نمود نوشتاری = نامه می نویسیم .

نمود دیداری   = فیلم می بینیم .

نمود گفتاری  = سخنرانی می کنیم .

خود آزمایی درس دوم (جمله ) صفحه ۱۱ و ۱۲

۱-

نهاد                           گزاره

علمای بزرگ دائم در لشکرگاه رفت و آمد داشتند .

غزالی از برخورد با آن ها بهره ها یافت .

با بعضی از آن ها مناظره می نمود .   نهادجدا ندارد                                                                   

شاید از بسیاری از آن ها استفاده می کرد.  نهادجدا ندارد                                                             

این آشنایی با علمای مختلف نام و آوازه ی او را بلند می کرد .                                                    

خواجه نظام الملک وی راهرروز بیش تردرخوراحترام ونواخت می یافت.

۲ – سعدی وحافظ. . .
- شاهنامه . . .
- کاوه ی آهنگر . . .
- شناسه . . .
- نهاد جدا  . ..

۳ – گلستان سعدی ، یکی از آثار بزرگ زبان فارسی است .
- برادر بزرگم ،فریدون ، در رشته ی ادبیات تحصیل می کند .
- مولانا جلال الدین اثر ارزشمند مثنوی معنوی را خلق کرد .
- دانشگاه ، محل تعلیم و تربیت است .
- نهاد ،یکی از دو بخش اصلی جمله است .
- پسر عموی حسن ، مردی فاضل و دانشمند است .

۴ – جمله های نمونه :

جمله  ی (اول )

نهاد                               گزاره
عقاب ها بر ستیغ کوه آشیانه می سازند.(ـَـً ند)
پرندگان بلند پرواز بر ستیغ کوه آشیانه می سازند.(ـَـ ند)
عقاب بر ستیغ کوه آشیانه می سازد .(ـَـ د)
آن ها بر ستیغ کوه آشیانه می سازند.(ـَـ ند)

جمله ی ( دوم )

نهاد                                 گزاره
پیرمرد کودکان را به خانه رساند .(ф )
پیرمرد کودک را به خانه رساند. (ф )
پیرمرد او را به خانه رساند .  (ф )
پیرمرد او را به خانه می رساند . (ф )
پیرمرد او را به خانه رسانده بود . (ф )
نکته : اگر می رساند را ماضی استمراری بگیریم نهاد پیوسته(ф ) است و اگر مضارع اخباری به حساب آوریم شناسه (ـَـ د) خواهد بود .

جمله ی (سوم )

نهاد                                                 گزاره

انسان آگاه وظیفه اش را به خوبی انجام می دهد .(ـَـ د)

اعضای جامعه وظیفه شان را به خوبی انجام می دهند .(ـَـ ند)

دانش آموز وظیفه اش را به خوبی انجام می دهد .(ـَـ د)

ما وظیفه مان را به خوبی انجام می دهیم.(ـَـ یم)

همه ی اعضای خانواده وظیفه شان را به خوبی انجام می دهند.(ـَـ ند)                             

شما وظیفه تان را به خوبی انجام می دهید . (ـَـ اید )                                                   

من وظیفه ام را به خوبی انجام می دهم .( _َ م )

۵ –با مرور آنچه که در درس دوم خواندید، به راحتی می توانید این سؤال را پاسخ بدهید .

خودآزمایی درس سوم ( مروری بر نگارش دوره ی راهنمایی ) صفحه ۱۵ و ۱۶

۱ – یکی بود یکی نبود . غیر از خدا هیچ کس نبود . پیرمرد خار کنی بود که هر روز به بیابان می رفت و خار جمع می کرد، یک روز وقتی سرگرم جمع آوری خارها بود ، نا گهان چشمش به کوزه ای پر از اشرفی افتاد . گوزه را برداشت و به خانه اش رفت .

هنگام شب به زنش گفت :‌این کوزه باید متعلق به حاکم باشد که آن را در بیابان مخفی کرده بود پس بهتر است آن را به حاکم بر گردانم . او بی گمان پاداش خوبی به من می دهد . زن که ساده لوحی شوهرش را دید ، نیمه شب به سراغ اشرفی ها رفت و آن ها را برداشت و به جایشان کلوخ گذاشت. فردا صبح زود ، خارکن به جای رفتن به صحرا به قصر حاکم رفت. همین که به قصر رسید متوجه متوجه شد اشرفی ها نیست ،ولی راه برگشتی نداشت . با تـرس ولرز نزد حاکم رفت و گفت : من خارکن پیـری هـستم و یک گـاو دارم و شیـرش را با این کلوخ ها وزن می کنـم و بـه مـردم می فروشم ، برای این که مطمئن شوم کم فروشی نمی کنم ،‌می خواستم این کلوخ ها را با وزنه ی دربار آزمایش کنم(بسنجم) تا از درستی وزن آن ها خیالم راحت شود (آسوده خاطر شوم ).

حاکم که دید پیر مرد چه قدر درستکار است، یک مشت اشرفی برای تشویق به او داد. پیر مرد، خوشحال شد و شادمان به خانه بازگشت .

نکته : به تفاوت های زبان گفتاری و زبان نوشتاری توجّه کنید :

در زبان گفتاری :

* واژه ها به شکل شکسته به کار می روند.

* اجزای سخن، نظم وترتیب ویژه ای ندارند .

* از کلمات محاوره ای و عامیانه استفاده می شود .

در زبان نوشتاری :

* کلمات به صورت کامل کاربرد دارند .

* اجزای کلام طبق قواعد دستور نظم خاصّی دارند.

* کلمات محاوره ای و عامیانه به کار نمی روند .

به چند تغییر مهم در متن مندرج در سؤال دقّت نمایید :

*جای گزینی واژه های مناسب نوشتاری به جای واژه های گفتاری؛

نمونه : نصف شب  ←  نیمه شب  / قایم کردن ←   پنهان کردن / یهو ←   ناگهان / شنگول ←   شاد

* کوتاه کردن جملات ؛

نمونه : بیابون ←   بیابان  / می رف ←   می رفت  /  داش ←   داشت

۲ –

الف ) نقش مطبوعات در اطلاع رسانی چیست ؟                                                                          

ب ) مطبوعات چه تاثیری بر رفتارهای اجتماعی و فردی دارند .

پ ) نقش مطبوعات را در بهداشت روانی جامعه مورد بررسی قرار دهید .

ت ) مطبوعات چه تأثیری بر حرکت های عمومی و سیاسی دارد ؟

ث ) نقش مطبوعات را در رشد فرهنگی خانواده ها بنویسید . 

 ۳–                                                 

دانش آموزان عزیز ! در پاسخ به این سؤال می توانند از آرایه های جان بخشی و تشخیص بهره بگیرند ، عنصر تخیّل در نگارش این متن شما را یاری خواهد کرد .

۴ -

جمله ی : هیزم شکن به جنگل می رود :

نهاد                        گزاره
الف ) هیزم شکن به جنگل می رود

ب ) زبان یکی از جنبه های راز آمیز وجود انسان است : جمله

۵ -

پژوهشگر محترم ، خانم ایران نژاد درباره ی دیوان پروین اعتصامی شاعر مشهور ایران چنین گفت :

« ما مدینه ی فاضله ای از ارزش های اخلاقی را در دیوان پروین می بینیم . »

خودآزمایی درس چهارم ( جمله واجزای آن ) صفحه ۲۰ و ۲۱
۱ –

جمله ی اول : قدر وقت را بدانیم : جمله ای سه جزئی با مفعول که نهاد آن صفر است ( گزاره ی این جمله دو جزء دارد : مفعول + فعل )


جمله ی دوم : مدیر آموزشگاه ما را نشناخت . ( جمله ای سه جزئی با مفعول ) گزاره ی این جمله دو جزء دارد : مفعول + فعل .

جمله ی سوم : تجربه های بسیاری از سفر برگرفتیم . ( جمله ی چهار جزئی با مفعول و متمم ) گزاره ی این جمله سه جزء دارد : مفعول + متمم + فعل .

  جمله ی چهارم : متصدی موزه جوانی بود سی ساله . ( سه جزئی با مسند ) گزاره ی این جمله دو جزء‌ دارد : مسند + فعل

جمله ی پنجم : زنــدگی چیست ؟ ( چه است ؟ ) (سه جزئی با مسند ) . گزاره ی این جمله دو جزء دارد : مسند + فعل .

جمله ی ششم : کودکان ،‌ داوطلب فروش نشریه ی «نسیم شمال» می شدند . ( سه جزئی با مسند) . گزاره ی این جمله دو جزء‌ دارد: مسنــد + فــعل .

جمله ی هفتم : زبان فارسی را اسلام به هند برد .(چهار جزئی با مفعول و متمم )گزاره ی این جمله سه جزءدارد :مفعول + متمم + فعل

جمله ی هشتم : پیام تبریکی به معلم خود بنویسید . ( چهار جزئی با مفعول ومتمم ) گزاره ی این جمله سه جزء دارد : مفعول + متمم + فــعل .

جمله ی نهم : مرغان دریایی پریده بودند . (دو جزئی ((نهاد +فعل ))گزاره ی این جمله یک جزء دارد : فـــعل

۲ – می نشیند  ←   او می نشیند . ( فعل ناگذر ، جمله ی دو جزئی ) 

شکست   ←  شیشه شکست ( دو جزئی ) علی شیشه را شکست . ( سه جزئی مفعولی )

می بیــنند  ←  بچه ها نمایش را می بینند . ( سه جزئی مفعولی )

می دوخت  ←  خیّاط لباس ها را می دوخت . ( سه جزئی مفعولی )

۳ – تکلیف دانش آموز است . ←  یاد آوری : لازم است در پاسخ به این سؤال به ویژگی های ظاهری مثل قد ، وزن ، رنگ چشم و چهره ی دوست خود و هم چنین خصوصیات اخلاقی و روحی ،علایق و عادات او توجه کنید .

۴ – منظور از خطّ تحریری ،  خطّ معمول نوشتن است که در آن برای حفظ سرعت ، به جای حروف زاویه دار ، حروف را قوسی دار می نویسند و به جای آن که حروف در یک خطّ ، کنار هم قرار گیرند ،  برخی از آن ها بالای هم قرار می گیرند ؛ مثال :

* خط تحریری : http://www.honaroandishe.com/images/gallery.jpg  ؛ خط غیر تحریری : گالری

 نکته : سؤال ،‌ مسائل ، مبدأ ، لؤلؤ ، نئون ، پروتئین .  ←  در این کلمات همزه بدون کسره نوشته می شود.

خود آزمایی درس پنجم ( ویرایش ) صفحه ۲۸ و  ۲۹
۱- 

الف ) کاربرد نشانه ی ویرگول ( ، ) 1 . در جمله ی نخست ؛ چون بین چند جمله که اسناد واحدی داشته باشند ، این نشانه به کار می رود ؛ مانند : (( ... با نزدیکان ، دوستان ، هم شاگردان و . . . )) 2 . در جمله ی دوم ؛ به این دلیل که عبارت (( خواه حضوری ، خواه تلفنی )) به عنوان توضیح در ضمن جمله یا عبارت دیگر آمده است .

ب ) به کارگیری نقطه ( . ) : در پایان جملات خبری این نشانه ( . ) کاربرد دارد ؛ مثل : این پیام ها ، خواه حضوری ، خواه تلفنی شفاهی است .

پ ) کاربرد خطّ فاصله ( - ) : در این جا برای جدا کردن عبارت معترضه از جمله ی اصلی به کار رفته است (( در جهان معاصر نیز جامعه هایی بودند - و شاید هنوز هم باشند - که همان حال را داشتند و برای پیام رسانی کلامی ، و حذف آن هیچ تغییری در معنای جمله ایجاد نمی کند .

نکته : جمله یا عبارت معترضه ، جمله ای است که به عنوان توضیح در میان جمله یا عبارتی دیگر آورده شود و حذف آن هیچ تغییری در معنای جمله ایجاد نمی کند .

۲- هنگامی که بخواهند از مزایای صرفه جویی و پس اندازسخن گویند ، معمولا ضرب المثل « اندک اندک خیلی شود و قطره قطره سیلی » را به کار می برند .
- « گاندی » در حالی به وطن بازگشت ( ۱۹۱۷ ) که شهرت خاص و عام یافته بود .
- برای درست نوشتن ،باید واژگان مناسب ( اسم ، فعل ، قید و صفت ) را خوب بشناسیم .
- عوامل مهم تربیت عبارتند از: خانواده ، مدرسه ، معلم ، اجتماع ، کتاب و … .
- دکتر « محـمد معـین » با سـه زبـان زنده ی دنیا ( عربی ، فرانسـه و انگلیسی )آشنـایی داشـت . به چـهار زبان باستـانی (پهلوی ، فارسی باستان ، اوستا و سنسکریت )  نیز مسلط بود .در دستور زبان و نیز لغت فارسی نظیر نداشت . از این جا در می یابیم که او چه پایگاه بلند علمی و ادبی ای داشته است .
- چند دکّان کوچک نانوایی ، قصابی ، عطاری ، دو قهوه خانه  و یک سلمانی … مجموعه ی شهر را تشکیل می داد .

۳ –

الف ) یکی از موارد قلاب : در نمایش نامه ها دستورهای اجرایی را _ که از جمله مطالب غیر اصلی اند_در داخل قلاب می آورند ؛ مانند: مرد اسیر وارد شد[درحالی که پایش را لنگان لنگان می کشید]

ب ) از (* )درآغاز یک سطر به نشانه ی شروع سخن تازه یابرای نشان دادن کلمه یا عبارتی که در پاورقی توضیح داده می شود ، استفاده می کنیم . بااین کاربرد دراغلب درس های ادبیات فارسی با آن سروکار داریم ؛ مانند :تو پور* گو پیلتن رستمی زدستان* سامی *و ازنیرمی *

پ ) علامت پیکان  ( ← ) : برای نشان دادن نتیجه ی ترکیب چند جزء یا تجزیه ی یک کلمه ؛ مانند :
« هنرمندان » ← هنر+ مند+ ان .
ت )ممیز( خطّ مورب ) : از نشانه ی ممیز یاخط مورب برای جدا کردن روز ، ماه ،سال و همچنین دو مصراع یا بیت استفاده می شود ؛ مانند : دانش آموزان سال اول دبیرستان ، با درخواست تاریخ ۲ / ۷ / ۱۳۷۹ موافقت می گردد .شما می توانید شعر «سعدی » با مطلع :«بوی گل وبانگ مرغ برخاست / هنگام نشاط وروز صحراست » را به صورت سرود اجرا کنید .

۴ – فعالیت دانش آموزی است.
خود آزمایی درس ششم ( شکل های زبان ) صفحه ۳۳
۱ – گونه ، لهجه ، گویش .
۲ – «خوراک زبان » : در این ترکیب زبان نام عضوی از بدن است .
«زبان رنگ ها » : در این ترکیب زبان به صورت استعاری به کار رفته است و مقصود، تاثیر رنگ ها بر روح و روان است .
«زبان فارسی » : یکی از زبان های طبیعی و انسانی است و تعریف زبان شامل آن می شود:نظامی از نشانه ها برای ایجاد ارتباط و انتقال پیام .
«زبان پـرنـدگان » آوایی که پرندگان - به صورت غریزی یا تقلیدی – تولید می کنندو ویژگی های زبان انسانی را ندارند همچنین مفـهومی اســتعاری دارد.
۳ –  دو ساختی بودن زبان موجب می شود انسان به امکانات پیچیده و گسترده ای دست پیدا کند ، به طوری که با تعداد محدودی از آواها (واج ها ) نشانه های بسیار زیادی بسازد ( واژه ها ) و با این نشانه ها بی نهایت پیام و جمله تولید کند .

۴ – ویژگی های زایایی : همان ویژگی است که انسان را قادر می سازد ، جمله هایی بسازد که پیش از آن نه بکار برده و نه شنیده است ؛ بنابراین به سبب ویژگی زایایی ، ما می توانیم به کمک نظام زبان ، که خود محدود است ، جملات نامحدود بسازیم ؛ حتی جملاتی که از پیش وجود نداشته اند وبیش از این از کسی نشنیده ایم . مثال :
الف ) ستاره ها در انتظار رسیدن سپیده دم تمام شب بیدار می مانند .
ب ) سراب با اندیشه ی باران ، سیراب می شود .
پ ) کشاورز در شالیزار رنج می کارد تا برنج برداشت کند .
ویژگی نا به جایی : آن ویژگی زبان است که اهل زبان را قادر می سازد،درباره ی چیزهایی سخن بگویند که به زمان و مکانی که در آن قرار دارند ، مربوط نیست ؛ مثال :
الف ) به امید خدا من در آینده مهندس خواهم شد .(مربوط به آینده )
ب ) بیدل دهلوی در آثار خود سبک هندی را به کار گرفته است .(مربوط به گذشته )
۵ – تکلیف دانش آموزان است .
۶ – زبان شکل های بسیار متنوعی به خود می گیرد. /در زبان های انسانی ، صداهای بی معنی با هم ترکیب می شوند./ لهجه و گویش با هم تفاوت دارند . / زبان انسانی در معرض تغییر و تحوّل است .
جمله

نهاد                      گزاره
زبـان شکل های بسیار متنوعی به خود می گیرند.
صداهای بی معنی در زبان های انسانی با هم ترکیب می شوند.
لهجه و گویش با هم تفاوت دارند .
زبان انسانی در معرض تغییر و تحوّل است .
درس هفتم ( چرا املا می نویسیم ؟ ) خودآزمایی ندارد .

خودآزمایی درس هشتم ( ویژگی های فعل ۱ ) صفحه ۴۳

۱ –اول شخص مفرد :(دیدن و پذیرفتن)

مصدر /ماضی ساده /ماضی استمراری /ماضی بعید /ماضی التزامی/ ماضی نقلی/      مضارع اخباری /مضارع التزامی/ دیدن /دیدم /می دیدم / دیده بودم /دیده باشم /دیده ام /می بینم /ببینم /خواهم دید

پذیرفتن /پذیرفتم /می پذیرفتم /پذیرفته بودم /پذیرفته باشم /پذیرفته ام /می پذیرم ب/پذیرم /خواهم پذیرفت

۲-دوم شخص مفرد : ( دو مصدر دیدن و پذیرفتن )

 مصدر /ماضی ساده /ماضی استمراری / ماضی بعید/ ماضی التزامی / ماضی نقلی /مضارع اخباری /    مضارع التزامی /آینده
دیدن /دیدی /می دیدی /دیده بودی /دیده باشی /دیده ای /می بینی /ببینی /خواهی دید
پذیرفتن / پذیرفتی /می پذیرفتی /پذیرفته بودی/ پذیرفته باشی / پذیرفته ای /می پذیری ب/پذیری /      خواهی پذیرفت

۳-سوم شخص جمع : (دو مصدر دیدن و پذیرفتن )

مصدر /ماضی ساده /ماضی استمراری /ماضی بعید /ماضی التزامی /ماضی نقلی/ مضارع اخباری /       مضارع التزامی /آینده
دیدن /دیدند/ می دیدند /دیده بودند /دیده باشند/ دیده اند/ می بینند /ببینند /خواهند دید
پذیرفتن/ پذیرفتند /می پذیرفتند/ پذیرفته بودند /پذیرفته باشند /پذیرفته اند/ می پذیرند/ بپذیرند /خواهند پذیرفت

۴ – آورده است ،نشسته است ،می نگریست ، نمی پذیرد ، می دود ؛ مصدر ، بن ماضی ، بن مضارع و صفت مفعولی بسازید .

فعـــل /مصدر /بن ماضی = ( مصدر مرخم ) /بن مضارع /صفت مفعولی
آورده است /آوردن /آورد/ آور/ آورده
نشسته است /نشستن /نشست /نشین/ نشسته
می نگریست /نگریستن /نگریست /نگر / نگریسته
نمی پذیرد/ پذیرفتن /پذیرفت /پذیر / پذیرفته
می دود /دویدن /دوید /دو/ دویده

۵ – می نویسد ، می رود ، بروند ، خواهیم آمد ، می آیند ، خواهند شنید .
فعـــل  / گذشته ی ساده  / گذشته نقلی  / گذشته بعید
می نویسد/ نوشت * / نوشته است * /نوشته بود *
می رود /رفت * /رفته است */ رفته بود *
بروند/ رفتند /رفته اند /رفته بودند
خواهیم آمد / آمدیم/ آمده ایم / آمده بودیم
می آیند / آمدند/ آمده اند/ آمده بودند
خواهند شنید /شنیدند /شنیده اند/ شنیده بودند

  تو جه : در فعل هایی که با ستاره مشخص شده اند ، شناسه ی «ـًـ د » به ф)) تبدیل شده است .
۶- تکلیف دانش آموز است .
۷- الف ) با واج های / ک ، ــِـ ،ت،ا، ب ، ر ،‌ ا ، د ، و ، س ،‌ ت ، د ، ا ، ر ، ــَـ ، م / ۱- نشانه های ( واژه های ) «کتاب» ، « را » ، « دوست » ،
« دارم » را می سازیم ؛ ۲ – با این واژه ها جمله ی « کتاب را دوست دارم » می سازیم .
ب ) ۱ – با ترکیب واج های / ش ، ــِ ، ع ، ر / واژه ی « شعر » را می سازیم . ۲ – با ترکیب واژه های « شعر » ، « آفرینش » ، « زیبایی » و
« است » جمله ی « شعر ، آفرینش زیبایی است »را می سازیم .
پ ) ۱- با ترکیت واج های / ء ، ــِ ، ن ، س ،‌ا ،‌ن / واژه ی « انسان » را می سازیم .۲- با ترکیب واژه های « انسان » « تلاشگر» و « است » جمله ی « انسان ، تلاشگر است » می سازیم .
۸ – تهیّه ی لباس ، تعیین قیمت ،‌ تحقیق وبررسی ، اعماق دریا ،‌تلاطم دریا ،نامه ی مزبور ، راجع به درس ، تشکر و سپاس گزاری ،وهله ی اوّل .

نکته : * (( تعیین )) ، مصدر باب تفعیل از ریشه ی سه حرفی (( عین )) است .

        * (( بررسی )) ، واژه ای مشتق است ← بر + رِس + ی

        * هنگام تلفّظ واژ ی (( راجع به )) واج (( ع )) حذف می شود = راجب ، ولی در نوشتار باید آن را به   طورکامل نوشت .

        گزاردن : به جا آوردن / گذاردن : نهادن

خود آزمایی درس نهم ( نگارش علمی ، نگارش ادبی ) صفحه ۴۷

۱ –

الف ) نوشته ی نخست ( زبان وسیله ی . . . ) ، نوشته ای« علمی» است ، زیرا واژه ها در معنای اصلی وحقیقی خود به طور گویا و روشن و صریح و مستقیم بیان شده اند . هم چنین از هیچ یک از آرایه های ادبی در آن استفاده نشده است . این نوشته ها از کلمه ها تنها برای انتقال مستقیم مفاهیم دقیق علمی بهره گرفته است .

ب ) نوشته ی دوم ( غروب ، غم رنگ و . . .) «ادبی» است . چون نویسنده در آن از آرایه های ادبی برای توصیف و تصویر معانی ذهنی و بیان عواطف واحساسات درونی بهره گرفته است . پیام نوشته نیز ،‌ به طور غیر مستقیم و غیر صریح بیان شده است . در این نوشته ، تخیل و جان بخشی به اشیا برجستگی ویژه ای داده اند .
۲ – نوشته ی الف زمان کلیه ی افعال « است » مضارع است : فعل مضارع ( ساده ) / ندارند : فعل مضارع ( ساده ) / اند ( بی بهره اند) : فعل مضارع (ساده) / شود : فعل مضارع التزامی / شده است : فعل ماضی نقلی ( مفهوم مجهولی دارد )
نیست : فعل مضارع ( ساده) / می توانند : فعل مضارع اخباری / بیندیشند : فعل مضارع التزامی / می توانند : فعل مضارع اخباری / مطرح کنند : فعل مضارع التزامی / است :‌ فعل مضارع (ساده) .
« در کتاب های فعلی زبان فارسی از فعل مضارع ساده حرفی به میان نیامده است. طبق زیر نویس صفحه ی چهل زبان فارسی ۲ اگر فعل « است » را با «می باشد » بتوانیم عوض کنیم مضارع اخباری و اگر با « باشد » تعویض شود مضارع التزامی است . »
نوشته ب «ادبی » است . می بارد : مضارع اخباری / نمی وزد : مضارع اخباری / بالامی زند : مضارع اخباری / می لرزد : مضارع اخباری / پوشانده است : ماضی نقلی / ایستاده است : ماضی نقلی / برداشته است : ماضی نقلی
۳ – فعالیت دانش آموزی است .
۴ – بزرگی را پرسیدم از سیرت اخوان صفا گفت کمینه آن که مراد خاطر یاران بر مصالح خویش مقدّم دارد و حکما گفته اند برادر که در بند خویش است نه برادر و نه خویش است .

خویش و خویش ← جناس تام دارند . / در بند خویش بودن ← کنایه از : به فکر خود بودن است

۵ – او به سمت کتابدار دبیرستان منصوب شده است . ( منصوب )

- سهراب سپهری از شاعران معاصر ایران است . ( معاصر )
- حقیقت علم کمک به هم نوع خویش وکسب رضایت باری تعالی است . ( خویش – تعالی )
- سنگ های خرد را از زمین زراعی جمع کرد . ( خرد – جمع )

خود آزمایی درس دهم ( ویژگی های فعل ۲ ) صفحه ۵۱
۱ – مادر کودکش ر اخواباند / خوابانید .
- سخنان بزرگمهر را به اطلاع مردم ایران رساند / رسانید .
- خون جگر دیو سپید را در چشم کاووس چکاند / چکانید .
- اکوان دیو قطعه ای از زمین را که رستم بر آن خوابیده بود ،‌برید وبر سر دست چرخاند / چرخانید .
- رستم بار دیگر رخش را تا محل حادثه دواند / دوانید و به سرعت خود را به آن جا رساند / رسانید .

نکته : فعل جملات بالا را به صورت گذرا آورده ایم ، چون در هر جمله ، مفعول وجود دارد .به جای زمان ماضی ،از ساخت های دیگر ماضی و مضارع یا آینده هم می توان استفاده کرد .چون جمله های بالا خبری اند ، به کار بردن فعل های ماضی التزامی و مضارع التزامی مناسب است .

۲ – است ← گذرا به مسند

است← گذرا به مسند / بپروراند = گذرا به مفعول

می بیند ← گذرا به مفعول

حفظ کرده اند ← گذرا به مفعول

۳ – آورده است ، می دود ،‌ پذیرفته بود ،آمده بودند ،‌ بیفکند ، برده اند ، می سازند .

فعل  / مضارع التزامی  / ماضی التزامی  /ماضی ساده
آورده است  / بیاورد / آورده باشد  /آورد
می دود  / بدود  / دویده باشد  / دوید
پذیرفته بود / بپذیرد  /پذیرفته باشد  / پذیرفت
آمده بودند  / بیاید /  آمده باشند  /  آمد
بیفکند  / بیفکند  / افکنده باشد /  افکند
برده اند /  ببرند  / برده باشند  /  بردند
می سازند  / بسازند  / ساخته باشند  / ساختند

۴ –گل های بابونه ی وحشی چشم به رقص شقایق دوخته بودند و آفتاب نیز نور افشانی می کرد ، باران نم نم می بارید و قطرات آن بر گلبرگ های لطیف شقایق  می غلتید وغزل وداع را سر می دادند  .( البته خوتان هم می توانید با استفاده از آرایه ها و تخیل خود نوشته های دیگری نیز جایگزین کنید . )
خود آزمایی درس یازدهم : ( مقایسه ) صفحه ۵۵
۱ – فعالیت دانش آموزی است .
۲-در درس پانزدهم(فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی ) نویسنده به تفاوت عمده ی فرهنگ جدید غربی با فرهنگ اسلامی پرداخته است .
۳- هل یستوی الأعمی و البصیر أفلا تتفکرون . ( انعام /۵۰ ) – لا یستوی الخبیث و الطیب . . . ( المائده / ۱۰۰ )
- لا یستوی اصحاب النار واصحاب الجنه . ( الحشر / ۲۰ )
۴ – « آزادی » را با پدیده هایی می توان سنجید که میان آن ها همسانی و سنخیت و پیوندی  باشد،البته  این پیوند می تواند ، همانندی یا نا همانندی باشد . مانند : آزادگی و بردگی / آزاری و آزادگی / پرنده و آزادی / آزادی و اسارت و.
۵ – جاناً← جانی ،‌از جان ودل / دوماً← دوم / سوماً← سوم / تلفناً ← نلفنی ،با تلفن/ زباناً← زبانی ، با زبان/ تلگرافاً← تلگرافی ، با تلگراف
باغات ← باغ ها / گرایشات ← گرایش ها

 ۶- موارد تشابه : هر دو تصویر ، محیط زندگی است ./ در هر دو ، هدف نمایش بخشی از موقعیّت و شیوه ی زندگی است . /در هر دو تصویر،مردم به فعالیت روزمره مشغول هستند .

موارد تفاوت و تمایز : تصویر نخست، زندگی مردم عشایر را نشان می دهد که به شغل دامپروری مشغول هستند . / در تصویر دوم ، یکی از شهرهای بزرگ و پرجمعیت با ساختمان های انبوه دیده می شود ./در تصویر اول ، شیوه ی زندگی متفاوت از تصویر دوم است ./ در تصویر دوم ، به دلیل فراوانی جمعیت ، ساختمان های محل سکونت و اشتغال در فاصله ی بسیار کم از یک دیگر قرار دارند ./ در تصویر اول ، هوای مناسب تری برای تنفس و زندگی وجود دارد .

خود آزمایی درس دوازدهم : ( گروه اسمی ۱ ) صفحه ۶۳

گروه اسمی     /      هسته    همین دو کتاب جغرافی کتاب

خانه ی پدری خانه

عامل مهم ترقی نوجوانان عامل

سازمان ملی توسعه و پیشرفت اقتصادی سازمان

هر درخت میوه دار درخت

یک گله گوسفند گوسفند

همه کس کس

آهنگ های آسمانی آهنگ

هر پنج دانش آموز دانش آموز

۲-

قید ← اسم است. به دلیل الف:می توان آن را جمع بست :قیدها ، قیود ب :آن واین می گیرند : آن قید،این قید ج:در جمله، نقش می پذیرند : این کلمه ، قید است . ( قید در این جمله نقش مسند گرفته است . )    

ساختمان ← اسم است . به دلیل الف :می توان آن را جمع بست : ساختمان ها ب :(( ی )) نکره می گیرد : ساختمانی  ج: آن و این می گیرد : آن ساختمان ، این ساختمان  د : در جمله ، نقش می گیرد :ساختمان ، نیاز به بازسازی دارد . ( در این جمله کلمه ی ساختمان نقش نهاد را پذیرفته است . )

شعر ← اسم است. به دلیل الف : می توان آن را جمع بست : اشعار ، شعرها ب : (( ی )) نکره می گیرد: شعری شنیدنی است . ج : (( این و آن )) می گیرد : این شعر ، آن شعر د : نقش می پذیرد : شعر زیبا ، طراوت بخش روح است . ( در این جمله (( شعر زیبا )) نقش نهاد گرفته است .

شعرا ← اسم است . به دلیل  الف : اسمی بوده که جمع بسته شده است : شاعر ب : این و آن می گیرد : این شعرا ، آن شعرا ج : (( ی )) نکره می گیرد : شعرایی ماندگار  د : در جمله ، نقش می پذیرد : شعرا ، تخیّل قوی دارند. ( در این جمله (( شعرا )) نقش نهاد گرفته است . )

توجه : واژه های(( اصلی ))، (( معرفه )) صفت هستند و نه اسم ، البته می توانند جانشین اسم بشوند .

(( گرفتند )) ← فعل است  / (( از )) ← حرف اضافه است . / ((پیش تر ، پیش )) ← صفت هستند . /          (( پنجم )) و (( تعجب آور )) ←  صفت هستند .

۳-

مفرد                             جمع

چشم چشم ها،چشمان /عقاب عقاب ها  / دانشجو دانشجو ها، دانشجویان

گربه گربه ها  / پلنگ پلنگ ها، پلنگان  / ریاضی  ، ریاضی ها ،ریاضیات

سبزی سبزی ها ،سبزیجات /بنده بنده ها، بندگان  / میوه میوه ها ، میوه جات

کتاب کتاب ها ، کتب  / زانو زانو ها، زانوان /  نکته نکته ها ،نکات

خانم خانم ها  / ابرو ابرو ها، ابروان  / بانو بانو ها ، بانوان

عضو عضو ها ، اعضا  / فرمایش فرمایش ها  ، فرمایشات / نور نور ها ، انوار

بچه بچه ها  / آشنا آشنا ها ، آشنایان  /  کافر کافر ها ، کافران، کفار

۴-
مفرد           /     جمع مکسّر

زمان  ، ازمنه  / قلّه ، قلل / رأی ، آرا  / شاهد ، شواهد / عمل ، اعمال / دعا ، ادعیّه / کاسب ، کسبه / نتیجه ، نتایج / مادّه ، مواد / کافر ، کفّار

۵-

کلمه              /              جمله

چهار راه ← در چهار راه تصادف عجیبی رخ داده است .

دستمال ← دستمال را کنار سفره بگذار .

خودکار ← با خودکار آبی به سؤالات پاسخ دهید .

دانش ← از دانش بهره ببر که همچون چراغی راه را نشان می دهد .

ماهی کپور ← تا حالا ماهی کپور صید کرده ای ؟

کتابخانه← هرهفته برای مطالعه به کتابخانه می روم .

۶- اسم های ساده  ←  کاروان، شتر ،زرافه،کلاغ، چنار ،پلکان ،زیره ،هوش ،جو ،

اسم های مشتق آویزه ،‌ زاغچه ،‌ لبه ،جوشش، پاسبان ،گریه
اسم های مرکب قافله سالار ، آبدوغ خیار ، شتر گاو پلنگ

۷ –

آتش  عام  = آتش ها ، آتشی دهشتناک ( اگر اسم شخص باشد ، خاص است . )
هوا  عام  = هوایی دلپذیر
افتخارعام = افتخارات ،‌افتخاری بی نظیر ، ( اگر اسم شخص باشد خاص است )
پول = عام = پول ها ،‌ پولی هنگفت
برنج = عام = برنج ها ، برنجی خوش پخت
قاسم = خاص = جمع بسته نمی شود و ی نکره نمی گیرد .
قاسم آباد= خاص =جمع بسته نمی شود و« ی» نکره نمی گیرد .
هلاک عام = نقش می پذیرد .
سلامت عام = می توان آن را با (( ی )) نکره آورد = سلامتی
بره عام = بره ها ، بره ای
سنگ عام = سنگ ها ، سنگی بزرگ
چاره عام = چاره ها ، چاره ای
زهره خاص = جمع بسته نمی شود و (( ی )) نکره نمی گیرد .
شمع عام  = شمع ها ، شمعی روشن
سوسن =اگر اسم انسان باشد، عام و جمع بسته نمی شود و (( ی )) نکره نمی گیرد .اما اگر اسم ((گلی )) باشد؛ خاص ؛ سوسن ها ، سوسنی را در گلدان کاشتم .
شهاب اگر اسم انسان باشد  عام وجمع بسته نمی شود و (( ی )) نکره نمی گیرد .اما اگر ( منظور سنگ آسمانی باشد)خاص و شهاب ها ، شهابی
بهرام خاص = چه اسم سیاره باشد و چه اسم انسان ، جمع بسته نمی شود و (( ی )) نکره نمی گیرد .
مریخ خاص = جمع بسته نمی شود و (( ی )) نکره نمی گیرد .
انگیزه عام = انگیزه ها ، انگیزه ای

نکته :

اسم های عام : الف ) جمع بسته می شوند ب) «ی» نکره می گیرند ج) برهمه ی افراد طبقه خود دلالت می کنند برعکس اسم های خاص .
۸ – تکلیف دانش آموزی است .

درس سیزدهم (با چه خطی بنویسیم ) خود آزمایی ندارد .

خود آزمایی درس چهاردهم ( توصیف ) صفحه   ۷۲-۷۳
۱ – تکلیف دانش آموزی است .
۲ –
در نوشته ی نخست ( بهار گذشته دو سال بود . . .) ، فضایی طبیعی وصف شده است که با جانواران و انسان دشمنی دارد . نویسنده با شرح تأثیـر گرما در خـاک ( ترک می خورد و از هم می پاشد ) ، در جـانـوران ( حیوان ها واقعا دیوانه می شدند ) و در انسـان ( احساس می کردی چشم هایت می خواهند از حدقه بیرون بپرند ) و هم چنین با تعبیرهای کنایی قوی ( درست در جهنم باز شده بود ) ، داغی تنور آسای هوا را چنان به وصف در آورده است که خواننده آن را حس می کند و توصیف گرمای طاقت فرسای یک روز تابستانی است .

                              ********************************

درنوشته ی دوم نویسنده برای برانگیختن احساسات و عواطف نسبت به سنت های گذشته و توجه دادن به آبشخورهای نخستین فرهنگی وملی و تشویق خواننده به بازگشت ورویکرد به خواستگاه ، به توصیف هایی دل انگیز از محیط روستا دست زده است ؛ ( بوی شبدر دوچین یا صدای بلدرچین یک دم قطع نمی شود ) و سرانجام ،‌عواطف انسان دوستانه ی او را تحریک می کند ومی نویسد :‌ « بیا تا هوا ترو تازه است و مادر چشم به راه توست » خلاصه این که نویسنده برای اثر بخشی بیش تر ،‌ از توصیف زیبایی ها و مناظر طبیعت بهره می گیرد . توصیف صحنه ای از زندگی عشایری در دامن کوهساران و دراوایل بهار می باشد .

۳ – احرار ← حـّر ، قلاع ← قلعه ، قرا ← قریه ( قاری مفرد کلمه ی « قرّا » است ) ، ادلـه← دلیـــــل ،‌
نسخ ← نسخه ،‌ فلاسفه← فیلسوف ،‌ تجار← تاجر ،‌ مکاتیب ← مکتوب ،‌ مکاتب ← مکتــب ،‌
رعایا ← رعیت ،‌ نواحی ← ناحیه ، معانی ← معنی ،‌ اجانـب ← اجنبـی ، اشیــا ← شـــی ء

۴ – استیفا از کار← استعفا از کار  /  خورده فروشی ← خرده فروشی  / تمر یاد بــود ← تمبــر یادبـــــود
روغن مایه ← روغن مایع .

 * نکته : واژه ی (( استیفا )) به معنای (( حق خود را به تمامی گرفتن )) و (( استعفا )) به معنای (( کناره گرفتن از کار )) است .

خود آزمایی درس پانزدهم : ( زبان شناسی چیست ؟( ۱ ) صفحه ۷۷
۱- زبان شناسی مثل همه ی علوم دیگر – از روش های رایج در تحقیقات علمی ( مشاهده ، تجربه ،‌آزمایش و فرضیه سازی ) استفاده می کند .
۲- زبان شناسان برای حل این مشکل ، عامل « زمان » را که موجب تحول وتغییر در زمان می شود ،‌کنار می گذارند و مطالعه ی تغییر و تحول زبان را به شاخه ای دیگر از زبان شناسی – به نام زبان شناسی تاریخی – می سپارند .
۳- مطالعه و تحقیق در یکی از گویش های مختلف جغرافیایی ،‌ اجتماعی و . . .
۴- باران ملایمی، نم نم می بارید ، به طوری که زمین را اندکی خیس می کرد .
- در این منطقه ، انواع خرما به دست می آیدو در آن  جانوران بسیار گوناگونی زندگی می کنند.
-  سپس یوسف را به سرآن چاه بردند و اورا برهنه کردند وطنابی به کمرش بستند .
- وقتی به شهر بصره رسیدیم ، به علت فقر ودرماندگی به دیوانه ها شبیه بودیم و مدت سه ماه بود که موی خود را کوتاه نکرده بودیم .
۵ – بارانکی : مفرد ،‌ نکره ،‌عام ،‌مشتق / زمین : مفرد ،‌ جنس ،‌ عام ،‌ ساده
خرما : مفرد ،‌جنس ،‌ عام ،‌ساده / یوسف : مفرد ، شناس ، خاص ،‌ ساده
زمین : مفرد ،‌ جنس ،‌ عام ، ساده / بصره : مفرد ،‌ شناس ،‌ خاص ، ساده
برهنگی : مفرد ،‌ جنس ،‌ عام ،‌ مشتق / دیوانگان : جمع ،‌ جنس ،‌عام ،‌ ساده

خود آزمایی درس شانزدهم : ( گروه اسمی ۲ ) صفحه ۸۱ و ۸۲
۱- کودک همان کودک ،‌ هیچ کودکی ، یک کودک ، دومین کودک ،‌ کوچک ترین کودک ، کدام کودک ؟ چه کودکی ؟عجب کودکی !

کـار آن کار ،‌هر کار ،‌ هزار کار ، آخرین کار ، سخت ترین کار ،‌چند کار ؟‌ عجب کاری !

داستان همین داستان ، چند داستان ،‌ چهار داستان ،‌ اولین داستان ،‌ جذاب ترین داستان ،‌ چند داستان ؟ عجب داستانی !

نتیجه   این نتیجه ، فلان نتیجه ، یک نتیجه ، دومین نتیجه ، عالی ترین نتیجه ،‌ کدام نتیجه ؟ چه نتیجه ای !

۲ – صفت شمارشی سه ایالت اسلامی / صفت شمارشی پنج شهر مهم / صفت اشاره این نتیجه

صفت اشاره نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : پنج شنبه 1 اسفند 1392 | 19:2 | نویسنده : محمد امین حاج آقاسماکوش |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.